ذات لذت

بهترین استعاره‌ای که برای قصه نویس بودن می‌شناسم، در کتاب مائو II اثر دان دلیلو آمده است، جایی که یک کتاب در حال نگارش را به نوزادی شدیداً ناقص و آسیب‌دیده‌ای تشبیه کرده که نویسنده را دنبال می‌کند؛ نوزادی که همیشه پشت سر نویسنده می‌خزد، (خودش را کف زمین رستورانی که نویسنده …

ایده‌هایت را از کجا می‌آوری؟

هر حرفه‌ای مشکلات خودش را دارد. مثلاً از پزشکان همیشه درخواست مشاوره رایگان می‌شود، از وکلا اطلاعات حقوقی می‌خواهند، به مرده‌شورها گفته می‌شود چه شغل جالبی دارند و بعد آدم‌ها سریع موضوع را عوض می‌کنند. و از نویسندگان پرسیده می‌شود که ما ایده‌هایمان را از کجا می‌‎آوریم. در ابتدا، جواب‌های …

معرفی قصه: کتابخانه بابل

«کائنات (که دیگران کتابخانه‌اش می‌خوانند) از تعداد نامشخص و شاید بی‌نهایتی از تالارهای شش‌ضلعی تشکیل شده است. … من هم مثل همۀ افراد کتابخانه، در روزگار جوانی سفر کرده‌ام؛ من در جست‌و‌جوی کتابی _شاید فهرستِ فهرست‌نامه‌ها__ سفر می‌کردم. اکنون که چشم‌هایم آنچه را که خودم نوشته‌ام به‌سختی تشخیص می‌دهد، خودم …

معرفی قصه : یک روز عالی برای موز ماهی

«… با فرچه مخصوصش یک لایه لاک دیگر روی ناخن انگشت کوچکش مالید تا هلال سفید انتهای آن بیش‌تر به چشم بیاید. بعد درِ شیشۀ لاک را بست، بلند شد و دست چپش را که هنوز مرطوب بود مثل بادبزن تکان داد. با دست خشکش، زیرسیگاری لبریز از ته‌سیگار را …

ترجیح می‌دهم که : نه!

معرفی داستان کوتاه : بارتلبی مُحَرِّر: داستانی از وال‌استریت[1] محرر در کلمه به معنای تحریر کننده یا نویسنده است و اینجا منظور شغل نویسندگیِ اسناد اداری و رسمی‌ست. داستان از زبان رئیس یک دفتر وکالت روایت می‌شود. «… عرض کنم خدمتتان که فعالیت اصلی من – یعنی تنظیم قباله و …

سمتِ تاریکِ روح

معرفی داستان کوتاه : خطرناک‌ترین شکار ریچارد کانل، نویسنده‌ی معروف آمریکایی، در تاریخ ۱۷ اکتبر ۱۸۹۳ در نیویورک متولد شد. او یکی از نویسندگان برجسته‌ی دهه‌ی ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بوده و اغلب شهرت او برای داستان‌های کوتاه و رمان‌های ترسناک و ماجراجویی‌اش است. کانل در سال ۱۹۲۴ داستان کوتاه و …

بازگشت به بالا