معرفی قصه: کتابخانه بابل

«کائنات (که دیگران کتابخانه‌اش می‌خوانند) از تعداد نامشخص و شاید بی‌نهایتی از تالارهای شش‌ضلعی تشکیل شده است. … من هم مثل همۀ افراد کتابخانه، در روزگار جوانی سفر کرده‌ام؛ من در جست‌و‌جوی کتابی _شاید فهرستِ فهرست‌نامه‌ها__ سفر می‌کردم. اکنون که چشم‌هایم آنچه را که خودم نوشته‌ام به‌سختی تشخیص می‌دهد، خودم را آماده می‌کنم تا در چندفرسخی شش‌ضلعی‌ای که در آن متولد شدم، بمیرم.».[1]

کتابخانۀ بابل[2]، جهانی‌ست که خورخه لوئیس بورخس آن را خلق و خواننده را با زندگی در آن آشنا می‌کند. در این جهان از آنجایی که رسماً یک کتابخانه است، کتاب اصلی‌ترین موضوع زندگی هر فرد است و شخصیت هر انسان را تشکیل می‌دهد. «هر کتاب 410 صفحه دارد؛ هرصفحه، چهل سطر و هر سطر تقریباً هشتاد حرفِ چاپی. هم‌چنین حروفی هم بر روی جلد هر کتاب هست؛ این حروف نه بر آنچه در صفحات داخل کتاب آمده است دلالت دارد و نه پیش تصوری از آن ارائه می‌دهد.». به گفته‌ی راوی، رئیس یکی از شش ضلعی‌های بالایی حدود 500 سال قبل دریافت که همه‌ی کتاب‌ها از عناصری یکسان تشکیل شده است: فاصله، نقطه، ویرگول و 22 حرف الفبا؛ و همچنین در سراسر کتابخانه، دو کتاب مثل هم وجود ندارد. این کتابخانه «همۀ ترکیب‌های احتمالی 22 نماد املایی ( عددی که گرچه به‌طور غیرقابل تصوری زیاد است، ولی بی‌نهایت نیست) را دربر می‌گیرد؛ یعنی هرچه را که می‌شود در هر زبانی بیان کرد.». در ابتدا کشف این حقیقت که پاسخ همه‌ی پرسش‌های‌ انسان در یک کتابی واقع در یک شش ضلعی وجود دارد، خوشحالی بی‌حدی برای مردم داشت. «همۀ مردم خودشان را مالک گنجینه‌ای بکر و اسرارآمیز حس می‌کردند.». اما زمانی که متوجه شدند هر چقدر هم به جستجو بپردازند از پس بی‌نهایت بودن کتابخانه برنمی‌آیند، «آن امیدواری لجام گسیخته، به ناامیدی مفرطی انجامید.». داستان با اعتراف نویسنده به بی‌پایان بودن این کتابخانه آغاز می‌شود ولی در انتها یادآوری می‌کند: «کسانی که جهان[کتابخانه]، را نامحدود تصور می‌کنند، از یاد می‌برند که تعداد کتاب‌های ممکن، نامحدود نیست.»

خورخه لوئیس بورخس متولد 24 آگوست 1899 در شهر بوئنوس آیرس، آرژانتین است. او همراه با خانواده‌اش تا بعد از پایان جنگ جهان اول، در سال 1921 در ژنو، سوئیس ساکن بود و بعد به بوئنوس آیرس بازگشت. او تحصیلات عالیه نداشت اما تعالیم او در مکتب اولتراییسم و سرودن اشعار سورئال و انتشار مقالات ادبی‌ا‌ش در این زمینه آغازگر حرفه‌ی نویسندگی او بود. مجله سور در آن زمان مهم‌ترین نشریه ادبی آرژانتین بود و بورخس از شماره نخست در آن مشارکت داشت. در سال 1938 در یک کتابخانه مشغول به کار شد و روزانه بیش از 100 جلد کتاب را فهرست‌نویسی می‌کرد و مابقی زمان خود را در زیرزمین کتابخانه به نوشتن و ترجمه مشغول بود. در سال 1941 اولین مجموعه داستان‌های کوتاه خود را همنام با یکی از داستان‌های مجموعه، باغ گذرگاه‌های هزارپیچ منتشر کرد. کتابخانۀ بابل یکی از داستان‌های این مجموعه است که بار دیگر در سال 1944 در قالب مجموعه‌ی بزرگتری با نام داستان‌های تخیلی[3] به مرحله‌ی چاپ رسید. به دلیل یک بیماری مادرزادی بینایی او از اوایل دهه سوم زندگی‌اش با مشکل جدی روبه‌رو شد و به مرور بینایی خود را از دست داد. در همین دوران علاوه بر نویسندگی برای امرار معاش به سخنوری و تدریس روی آورد و به سرعت به یک چهره عمومی تبدیل شد. بورخس در دهه 60 میلادی شهرت جهانی پیدا کرد و در دانشگاه‌های تراز اول سراسر دنیا سخنرانی انجام داد و کرسی‌های متعددی به نام او اختصاص دادند. او تقریباً تمامی جوایز ادبی مطرح جهان را از آن خود کرد، به جز جایزه‌ی نوبل ادبیات که دو بار نامزد دریافت آن شد.

بورخس، هسته‌ی اصلی داستان کتابخانۀ بابل را دو سال قبل از انتشار، در مقاله‌ای با نام کتابخانه‌ کامل[4] بیان کرده بود. و همچنین بعدها در آثار دیگری مثل کتاب شن[5] از آن استفاده نمود. هنرمندان و خالقان بسیاری از اجزای کتابخانۀ بابل در آثار خود استفاده کرده‌اند. نویسنده‌ی ایتالیایی اومبرتو اِکو در سال 1980، کتاب نام گل سرخ را منتشر کرد که با استفاده از اِلِمان‌های کتابخانۀ بابل نوشته شده است و حتّا شخصیتی متأثر از شخصیت بورخس در آن نقش دارد. مقالات علمی متعددی بر اساس کتابخانۀ بابل نوشته شده است مانند مقاله‌ی ریاضیات غیرقابل تصورِ بورخس در کتابخانۀ بابل[6]  که در سال 2008 از انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شد. این اثر جزو مقالات محبوب در شاخه‌ی ریاضیات محسوب می‌شود. وب‌ سایت کتابخانۀ بابل شبیه‌ساز نسخه‌ی انگلیسیِ کتابخانه‎ی بورخس است. در این سایت یک کتاب به ازای هر ترکیب 29 کاراکتر (26 حرف انگلیسی، فاصله، ویرگول و نقطه) وجود دارد. نویسنده و منتقد کانادایی جان کلوت در مورد بورخس گفته است:«… تاثیر بورخس بر ادبیات جهانی قرن بیستم چنان عمیق و فراگیر است، که تمامی آثار منتشر شده‌ی علمی-تخیلی بعد از 1960 به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متأثر از اوست.».

تعدادی از ترجمه‌های فارسی قصه:

1- کتابخانه بابل: داستان‌های تخیلی، ترجمه مانی صالحی علامه، نشر پارسه، 1393.

2- کتابخانه بابل و 23 داستان دیگر، ترجمه کاوه سیدحسینی، نشر نیلوفر، 1378.

[1] نقل قول‌های داستان از نسخه‌ ترجمه شده توسط مانی صالحی علامه است

[2] The Library of Babel

[3] Ficciones

[4] The Total Library

[5] The Book of Sand

[6] The Unimaginable Mathematics of Borges’ Library of Babel

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازگشت به بالا