موبیوس
کنار دریاچه قدم میزدم. مثل دیروز. مثل هر روز این هفته. آسمان هنوز تهرنگ غروب جمعه را داشت. نگاهم به انعکاس چرکمردهی زردهی نور بر امواج کمرمق آب تیره افتادهبود که در دوردست، جایی از میانهی حوض مصنوعی بزرگ چیزی خطِ دوار امواج را به هم زد. انگار جنبندهای زیر …