نگاتیوهای مادربزرگ

وقتی مادربزرگ مرد من قشم بودم. آنجا یک مغازه‌ی لوازم آرایشی داشتم. توی مغازه بودم که خواهرم زنگ زد و گفت مادربزرگ مرده است. یک مشتری توی مغازه بود. یک زن میانسال که می‌خواست بداند کرمی برای رفع چروک پوست دارم یا نه. فردای آن روز سوار هواپیما شدم و …

ایده‌های من برای شکنجه

     مردم فکر می‌کنند ایده‌های شکنجه خیلی راحت به ذهن آدم می‌رسد! کاش اینطور بود! ممکنه ساعتها کنار یک ساحل ساکت قدم بزنی یا در دشتی پر پروانه بنشینی، بدون این که حتا یک ایده شکنجه به ذهنت برسد. گاهی وقتها ایده یک شکنجه بی‌مقدمه به ذهن آدم می‌رسد. مادر …

کونگ‌فوی نوشتن

چرا در چند جلسه نویسنده نشدم؟ کونگ فو در زبان چینی به معنای کار سخت است و در مورد هر سخت کوشی و صرف انرژی و زمان زیاد که در راه کسب مهارتی باشد استفاده می شود اغلب ما کاربرد این کلمه را در هنر های رزمی چینی شنیده ایم. …

بازگشت به بالا