تسلسل باغها
مرد از چند روز پیش، رمان را به دست گرفته بود. چند جلسهی کاری ضروری باعث شد کنارش بگذارد؛ در قطار، در راه بازگشت به املاکش، باز کتاب را از سر گرفته بود؛ گذاشته بود داستان و شخصیتپردازیهایش کمکم او را در خود غرق کنند. بعدازظهر آن روز، بعد از …